برنامهای تحلیلی با نگاهی دقیق به سینمای ایران و جهان. در این قسمت، فرید حاجی به بررسی و تحلیل فیلم «پیرپسر» ساخته اکتای براهنی میپردازد.
من فرید حاجی هستم؛ فارغالتحصیل روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی و فیلمساز سینمای داستانی. در این مطلب میخواهیم درباره فیلم پیرپسر به کارگردانی اکتای براهنی صحبت کنیم. اگر دوست دارید این فیلم را بهتر بفهمید، پیش از دیدنش بهتر است یک رمان بخوانید؛ رمانی به نام روزگار دوزخی آقای ایاز نوشته رضا براهنی، پدر اکتای براهنی و یکی از داستاننویسان مهم ادبیات معاصر ایران.
شباهتهای فرمی فیلم و رمان
فیلم پیرپسر شباهتهای فرمی و ساختاری متعددی با رمان روزگار دوزخی آقای ایاز دارد. یکی از مهمترین این شباهتها، ویژگی «یکنفس بودن» است.
رمان روزگار دوزخی آقای ایاز حدود ۴۰۰ صفحه است اما تمام آن در یک پاراگراف نوشته شده. یعنی از آغاز تا پایان، بدون پاراگرافبندی و بدون توقف ادامه پیدا میکند؛ انگار یک نفس میگیری و تا پایان روایت ادامه میدهی. فیلم پیرپسر هم دقیقاً همین ویژگی را دارد: سه ساعت و ربع روایت مداوم، بدون نفسگیری، و انتقال یکپارچه سرنوشت شخصیتها.
این ویژگی، یعنی یکنفس بودن، باعث میشود محتوای خشن هر دو اثر با شدت بیشتری منتقل شود. نه در رمان وقفهای برای استراحت ذهن وجود دارد و نه در فیلم مکثی برای تنفس تماشاگر. این همان نقطهای است که فرم روایت بهطور مستقیم بر دریافت مخاطب از محتوا اثر میگذارد.
نسبت فرم و محتوا
برای درک بهتر این موضوع، میتوانیم از یک مثال ساده استفاده کنیم. تصور کنید میخواهیم قصهای تعریف کنیم:
- در روایت اول میگوییم: یکی بود یکی نبود. پارسا صبح از خواب بیدار شد و دید یک کتاب بزرگتر از خودش جلوی اوست.
- اما در روایت دوم میگوییم: پارسا از خواب بلند شد. دید کتابی به اندازه خودش جلوی اوست.
هر دو روایت، یک داستان واحد را بیان میکنند. اما فرم روایت دوم که کوتاهتر، مقطعتر و تکهتکهتر است، به قصه رنگ و بوی اندوه و حزن میدهد. در حالیکه روایت اول ساده و بیتکلف، حسی از اندوه را منتقل نمیکند.
اینجاست که میفهمیم فرم چگونه بر محتوا تأثیر میگذارد. فرم «تکهتکه کردن روایت» میتواند اندوه بیافریند. فرم «یکنفس بودن» میتواند خشونت و فشار روانی را به اوج برساند. این همان چیزی است که در رمان روزگار دوزخی آقای ایاز و فیلم پیرپسر دیده میشود.
فرم در برابر درونمایه
آنچه در این بحث ارائه شد، صرفاً به فرم روایت مربوط میشود، نه درونمایه. در اینجا قصد نداشتیم درباره پیام یا مضمون فیلم پیرپسر سخن بگوییم، بلکه فقط بر چگونگی ارائه درونمایه تأکید کردیم.
به همین دلیل، برای دیدن فیلم پیرپسر بهتر است به فرم آن توجه کنید. ببینید چگونه روایت «یکنفس» اثر میگذارد، چگونه فرم روایت بر انتقال خشونت مؤثر است، و چه تفاوتی ایجاد میکند وقتی قصهای با فرم دیگری بیان شود. اگر هم توانستید، پیش از تماشای فیلم، رمان روزگار دوزخی آقای ایاز را بخوانید. تجربه خواندن این رمان پر از خون، شباهت فرمی و احساسی زیادی با تماشای فیلم پر از خون پیرپسر دارد.
جمعبندی
فیلم پیرپسر اکتای براهنی و رمان روزگار دوزخی آقای ایاز رضا براهنی هر دو آثاری هستند که خشونت و سرنوشت تلخ شخصیتها را در قالبی «یکنفس» به مخاطب منتقل میکنند. این یکنفس بودن، فرم خاصی است که محتوای خشن را شدیدتر و بیوقفهتر به ذهن مخاطب منتقل میکند. در نتیجه، اهمیت اصلی این دو اثر بیش از آنکه در محتوای خود باشد، در فرم روایت آنهاست؛ فرمی که تجربهای متفاوت و تأثیرگذار برای مخاطب رقم میزند.