«روان» برنامهای است با حضور روانشناسان جوان که در آن به زبان ساده و صمیمی درباره مسائل فردی، اجتماعی و دغدغههای زندگی امروز صحبت میکنند. هدف این برنامه نزدیکتر کردن روانشناسی به زندگی روزمره و ارائه نگاه تازه نسل جدید روانشناسان است.
در این قسمت نرگس صمدی علمداری درباره اینکه چگونه والدین میتوانند باعث ارتقاء عزت نفس فرزندانشان شوند نکات ارزندهای را بیان میکنند.
عزت نفس چیست و چرا اهمیت دارد؟
یکی از سوالات پرتکرار والدین این است که اصلاً عزت نفس چیست و چه تاثیری بر روان فرزندان ما دارد. عزت نفس در سادهترین تعریف، میزان ارزشمندی و دوستداشتنی دانستن خود است. کودکی که عزت نفس سالم دارد، خود را توانمند، دوستداشتنی و ارزشمند میبیند و در مقابل مشکلات و چالشهای زندگی مقاومت بیشتری دارد. مطالعات مختلف نشان دادهاند که عزت نفس، نقش میانجی مهمی بین روابط والدین و رفتارهای نوجوانان دارد؛ به عبارت دیگر، حتی اگر ریسک فاکتورهای رفتاری وجود داشته باشد، عزت نفس میتواند جلوی بروز رفتارهای پرخطر یا بزهکارانه را بگیرد.
برای درک بهتر این موضوع، لازم است ابتدا ساختار اجزای روانشناختی کودک را بشناسیم. میتوان ذهن انسان را به یک کره تشبیه کرد که بیرونیترین لایه آن «خودپنداره» است. خودپنداره شامل باورهایی است که فرد درباره خود دارد و رفتار، کلام و انتخابهای روزمره او را شکل میدهد. هر تعامل، تجربه و پاداشی که کودک دریافت میکند، بر این باورها تأثیر میگذارد و به تدریج عزت نفس او را میسازد.
خودپنداره توصیفی و قالبی است و بر اساس آن رفتار فرد شکل میگیرد. برای مثال، کودکی که همواره رفتار شیطنتآمیز از خود نشان میدهد، ممکن است خود را «شیطون» بداند و این باور باعث شود رفتارهای مشابهی را تکرار کند. درک این ساختار اهمیت بالایی دارد، زیرا عزت نفس از همان لایههای داخلیتر این کره روانشناختی نشأت میگیرد.
اجزای خودپنداره و تأثیر آن بر عزت نفس
خودپنداره شامل چند سلف یا بخش است که هر کدام نقشی ویژه در شکلدهی عزت نفس دارند. اولین سلف، «خود تصویری» است که باور فرد نسبت به ظاهر و بدن خود را شامل میشود. این باور میتواند مثبت یا منفی باشد و بر رفتارهای روزمره و حتی انتخابهای شخصی، مانند استفاده از لوازم آرایش در دختران نوجوان، تأثیر مستقیم داشته باشد. دومین بخش، «خود ارزشمند» یا «self-worth» است که میزان دوست داشتن و ارزش قائل شدن برای خود را نشان میدهد. سومین بخش، «خود آرمانی» است؛ تصویری از خود که فرد دوست دارد به آن برسد و به صورت مدام با خود مقایسه میشود. فاصله بین خود واقعی و خود آرمانی میتواند منجر به احساس نارضایتی یا نیازهای برآورده نشده شود که در نهایت عزت نفس کودک را تحت تأثیر قرار میدهد.
خودپنداره بر یک پیوستار نشان داده میشود. برای مثال، کودکی که باور دارد «من خنگم»، در نقطهای از این پیوستار قرار دارد و کودکی که احساس میکند «من باهوشم»، در سمت دیگر. والدین با باورها و رفتارهای خود، این طیف را شکل میدهند. هر واکنش، هر تحسین یا انتقاد، مسیر عصبی خاصی در مغز کودک ایجاد میکند که با خاطرهسازی در هیپوکامپ، بر نحوه تصمیمگیری و تابآوری او در آینده تأثیر میگذارد.
نقش سبکهای فرزندپروری در شکلگیری عزت نفس
مطالعات نشان دادهاند که سبک فرزندپروری تأثیر مستقیم بر عزت نفس کودکان دارد. سه سبک اصلی فرزندپروری عبارتند از:
- سهلگیرانه: والدین هیچ حد و مرزی برای کودک تعیین نمیکنند و همه خواستهها بدون قاعده برآورده میشوند. این سبک باعث میشود کودک نازپرورده شود و توانایی تصمیمگیری و مسئولیتپذیری او کاهش یابد و در آینده فردی بیکفایت شود.
- مستبدانه: والدین قوانین بسیار سخت و محدودکننده دارند و فضای گفتگوی آزاد وجود ندارد. کودک برای جلب تأیید والدین، رفتار مطیعانه از خود نشان میدهد، اما درون خود احساس خفگی میکند. این سبک میتواند منجر به پرخاشگری و مشکلات رفتاری در نوجوانی شود.
- مقتدرانه: والدین در عین داشتن قوانین و حد و مرزهای مشخص، امکان گفتگو و بیان نظر آزاد را به کودک میدهند. این سبک بهترین تأثیر را در تقویت عزت نفس دارد و کودک یاد میگیرد توانایی «نه گفتن»، همدلی و تصمیمگیری درست را داشته باشد.
همچنین تحقیقات نشان دادهاند که سوگیری انتساب به خود نیز تحت تأثیر سبک فرزندپروری است. کودکانی که عزت نفس پایینی دارند، حتی موفقیتهای خود را به عوامل خارجی نسبت میدهند و توانایی شناسایی ارزش و توانمندیهای خود را ندارند.
نقش رفتارهای غیرکلامی والدین و تجربیات کودکی
عزت نفس کودکان تنها از طریق کلمات شکل نمیگیرد، بلکه رفتارهای غیرکلامی والدین نیز بسیار مؤثر است. آزمایشی با عنوان «آزمایش عروسک شکسته» نشان داده است که حتی نگاه و واکنش غیرکلامی بزرگسالان به کودک، میتواند تأثیر عمیقی بر احساس ارزشمندی و عزت نفس او داشته باشد. این آزمایش نشان میدهد که احترام، اعتماد و توجه والدین، حتی بدون کلام، مسیر عصبی مغز کودک را شکل میدهد و توانایی تجربه احساسات و تصمیمگیری را تحت تأثیر قرار میدهد.
از سوی دیگر، عزت نفس و اعتماد به نفس رابطه نزدیک و متقابلی دارند. عزت نفس از سنین پیش از دبستان شکل میگیرد و تغییر آن نیازمند فرآیندی طولانی و مداوم است. هر کودک مسیر منحصر به فرد خود را دارد و با توجه به تجربیات، پاداشها و تعاملات با والدین، ساختار ذهنی و عزت نفس او شکل میگیرد. بنابراین والدین باید با آگاهی از تأثیر رفتارهای خود، زمینه رشد و تقویت عزت نفس کودک را فراهم کنند.
جمعبندی
عزت نفس کودکان و نوجوانان نتیجه ترکیبی از خودپنداره، باورهای فردی و سبک فرزندپروری است. والدینی که با توجه به باورها، نیازها و تجربههای کودک، تعاملات مثبت و حمایتکننده دارند، زمینه رشد عزت نفس سالم را فراهم میکنند. خودپنداره شامل بخشهای تصویری، ارزشمند و آرمانی است که رفتار و احساسات کودک را شکل میدهند. سبکهای فرزندپروری سهلگیرانه، مستبدانه و مقتدرانه تأثیر متفاوتی بر عزت نفس دارند و پژوهشها نشان میدهند که سبک مقتدرانه بهترین نتایج را در تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس کودکان ایجاد میکند. رفتارهای غیرکلامی والدین و توجه به نیازهای عاطفی کودک نیز نقش حیاتی در شکلدهی مسیر عصبی و باورهای کودک دارند و والدین با آگاهی و صبر میتوانند کودکی توانمند، با عزت نفس بالا و اعتماد به نفس سالم پرورش دهند.