«آموزش عالی»؛ برنامهای تخصصی با محوریت بررسی چشمانداز نظام آموزش عالی ایران، با حضور استادان و کارشناسان برجسته. میهمان این برنامه دکتر غلامرضا ذکیانی، رئیس دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبائی
در استودیوی دانشگاه علامه طباطبایی، گفتوگویی با حضور دکتر غلام زکیانی برگزار شد. موضوع محوری این نشست، بررسی وضعیت آموزش عالی در ایران و چالشهای پیش روی دانشگاهها بود. در این گفتوگو، دکتر زکیانی به تبیین مسئله اصلی آموزش عالی، بیاعتمادی نهادهای اجتماعی به دانشگاه، وضعیت فارغالتحصیلان، و جایگاه مفاهیمی چون بومیسازی و اسلامیسازی پرداخت.
مسئله اصلی آموزش عالی در ایران
به اعتقاد دکتر زکیانی، آنچه امروز در آموزش عالی کشور باید بهعنوان مسئله اصلی شناخته شود، نه صرفاً اسلامیسازی و نه روزآمدی و بومیسازی است. وی در اینباره گفت:
«نه اسلامیسازی و نه روزآمدی و بومیسازی بهتنهایی مسئله اصلی ما نیست. مشکل اصلی، قطع ارتباط دانشگاه با جامعه و نیازهای واقعی آن است. جامعه به دانشگاه اعتماد ندارد و دانشگاه هم در خدمت جامعه نیست.»
این سخنان نشان میدهد که به باور او، چالش بنیادی آموزش عالی در ایران، نبود رابطه متقابل و مؤثر میان دانشگاه و جامعه است؛ رابطهای که میتواند سبب شود دانشگاهها در حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقشآفرین باشند.
نشانههای قطع ارتباط دانشگاه با جامعه
دکتر زکیانی برای توضیح بیشتر به مصادیقی اشاره کرد که بهخوبی گویای این بیاعتمادی هستند. او گفت:
«وقتی هر نهادی برای خودش پژوهشگاه و دانشکده ایجاد میکند، یعنی به دانشگاه اعتماد ندارد.»
«صداوسیما، قوه قضائیه، نیروی انتظامی و حتی بسیاری از نهادهای دیگر به دانشگاه رجوع نمیکنند.»
«رسالهها و پایاننامههای دانشگاهی خاک میخورند؛ چون هیچ مسئولی احساس نمیکند که میتواند با نتایج آن مشکلاتش را حل کند.»
این جملات بیانگر شکاف عمیقی است که بین نظام دانشگاهی و نهادهای اجرایی کشور وجود دارد. به جای آنکه نهادهای مختلف برای حل مشکلات خود از ظرفیت دانشگاه بهره بگیرند، مراکز موازی پژوهشی و آموزشی ایجاد کردهاند. همین روند موجب شده است پایاننامهها و تحقیقات دانشگاهی کارکرد عملی خود را از دست بدهند و بدون استفاده باقی بمانند.
چالش اشتغال فارغالتحصیلان
یکی دیگر از محورهای گفتوگوی دکتر زکیانی، مسئله اشتغال فارغالتحصیلان بود. او در این زمینه گفت:
«دانشجو سالها وقت میگذارد، اما فارغالتحصیل وقتی از دانشگاه خارج میشود هیچ مهارتی برای اشتغال ندارد. آموزش عالی به نیاز بازار کار و زندگی واقعی توجهی نکرده است.»
این موضوع بهروشنی نشان میدهد که آموزش عالی در ایران بیشتر بر جنبههای نظری و تئوریک متمرکز شده و کمتر به مهارتآموزی و توانمندسازی دانشجویان برای ورود به بازار کار پرداخته است. در نتیجه، فارغالتحصیلان بهجای آنکه موتور محرک توسعه باشند، با چالش بیکاری و بیمهارتی روبهرو میشوند.
بیاعتمادی نهادها و موازیکاری
دکتر زکیانی همچنین درباره پیامدهای این بیاعتمادی توضیح داد:
«وقتی دانشگاه کارآمد نباشد، هر نهاد برای خودش دانشگاه و مرکز پژوهشی راه میاندازد. این موازیکاری نتیجهای جز اتلاف منابع ندارد.»
این سخن نشان میدهد که در غیاب اعتماد به دانشگاه، نهادهای مختلف با ایجاد مراکز مستقل آموزشی و پژوهشی، عملاً به تضعیف جایگاه دانشگاههای کشور دامن میزنند. علاوه بر آن، منابع مالی و انسانی نیز در این روند دچار پراکندگی و هدررفت میشود.
جایگاه بومیسازی و اسلامیسازی در آموزش عالی
در بخشی از گفتوگو، مجری از دکتر زکیانی پرسید که آیا او معتقد است بومیسازی اولویت ندارد. وی در پاسخ گفت:
«بومیسازی، اسلامیسازی و روزآمدی مهماند، اما همه اینها باید در سایه ارتباط واقعی دانشگاه با جامعه معنا پیدا کنند. اگر این ارتباط برقرار نباشد، هیچکدام کارکرد مؤثری نخواهند داشت.»
بر اساس این دیدگاه، حتی مهمترین رویکردهای فکری و فرهنگی در حوزه آموزش عالی، زمانی میتوانند مفید باشند که دانشگاه با نیازها و مسائل واقعی جامعه پیوند بخورد. در غیر این صورت، این مفاهیم صرفاً در حد شعار باقی خواهند ماند.
راهکار پیشنهادی برای آموزش عالی
دکتر زکیانی در جمعبندی سخنان خود بر اهمیت پیوند دانشگاه با جامعه تأکید کرد و گفت:
«دانشگاه باید به مسائل واقعی مردم و نهادها گره بخورد. تنها زمانی میتوانیم از اسلامیسازی یا بومیسازی سخن بگوییم که دانشگاه در خدمت جامعه باشد و جامعه به دانشگاه رجوع کند.»
بر این اساس، راهکار اصلی در نگاه او نه ایجاد نهادهای جدید یا افزودن شعارهای تازه، بلکه بازگرداندن دانشگاه به جایگاه واقعی خود یعنی مرجعیت علمی و اجتماعی است؛ جایگاهی که در آن، دانشگاه هم پاسخگوی نیازهای جامعه باشد و هم مورد اعتماد نهادها قرار گیرد.