«آموزش عالی»؛ برنامهای تخصصی با محوریت بررسی چشمانداز نظام آموزش عالی ایران، با حضور استادان و کارشناسان برجسته.
میهمان این قسمت از برنامه دکتر محمدرضا ویژه، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
آموزش عالی در ایران همواره با چالشها و پرسشهای بنیادینی همراه بوده است؛ از چرایی شکلگیری دانشگاهها گرفته تا نقش آنها در توسعه کشور و نیز جایگاهشان در سطح بینالمللی. در این گفتوگو، یکی از اساتید دانشگاه به نقد وضعیت موجود و ارائه راهکارهایی برای بهبود شرایط آموزش عالی پرداخته است.
چرا دانشگاههای ایران در تراز جهانی نیستند؟
به گفته ایشان، ریشهی اصلی مسئله به فلسفهی تأسیس دانشگاهها در ایران بازمیگردد. در حالی که در اروپا، دانشگاهها از دل مدارس مذهبی و در طی فرایندی تاریخی و نیاز اجتماعی پدید آمدند، در ایران دانشگاهها بیشتر برای پاسخ به نیازهای حکومتی ایجاد شدند، نه نیازهای واقعی جامعه.
- در دهه ۴۰، با جهش اقتصادی و صنعتی کشور، دانشگاههای صنعتی گسترش یافتند.
- اما این توسعه بهتدریج به مسیری «لجامگسیخته» تبدیل شد؛ دانشگاهها بیشتر به کارخانههای مدرکدهی شبیه شدند تا مراکز تولید علم.
- پس از انقلاب نیز، تجمیع و تغییرات شتابزده در ساختار آموزش عالی، سردرگمی بیشتری به وجود آورد.
به بیان او، مشکل اصلی این است که ما حتی نمیدانیم دانشگاه را برای چه هدفی میخواهیم؛ نه سیاستگذاری روشن داریم و نه مسیر مشخصی که بدانیم از کجا شروع کردهایم و قرار است به کجا برسیم.
گسست میان دانشگاه و جامعه
یکی دیگر از موانع جدی، بیاعتمادی میان دانشگاه و دستگاههای اجرایی و صنعتی کشور است. جامعه و صنعت معتقدند دانشگاهها مسائل واقعی را حل نمیکنند. دانشگاهیان نیز دستگاههای اجرایی را فاقد درک علمی میدانند. تا زمانی که دو طرف یکدیگر را به رسمیت نشناسند و دیالوگ شکل نگیرد، نمیتوان انتظار داشت که مسائل اساسی حل شود.
استقلال دانشگاهها؛ شعار یا واقعیت؟
یکی از مهمترین کلیدواژههای این گفتوگو، بحث استقلال دانشگاههاست.
در قانون به استقلال دانشگاهها اشاره شده، اما در عمل هیئتهای امنای دانشگاهها تصمیمگیر نهایی نیستند و مصوباتشان باید با تأیید وزیر همراه شود.
این امر استقلال مالی و مدیریتی دانشگاهها را بهشدت محدود کرده است.
نتیجه آن، وابستگی مداوم به بودجههای دولتی و در نهایت، تبدیل دانشگاهها به نهادی مشابه آموزش و پرورش است: نهادی که بخش عمدهای از بودجهاش صرف حقوق و مزایا میشود، بدون آنکه فضایی برای توسعه علمی باقی بماند.
شایستهسالاری در دانشگاهها
به باور استاد دانشگاه، شایستهسالاری در کل کشور ضعیف است و دانشگاهها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. هرچند فرآیندهای جذب و ارتقا در دانشگاهها کمی ساختاریافتهتر از دستگاههای اجرایی است، اما باز هم نفوذ فشارها و انتصابهای غیرمرتبط دیده میشود. حضور افرادی که بدون دغدغه آموزش و پژوهش، تنها بهدنبال عنوان هیئت علمی هستند، آسیب جدی به کیفیت علمی وارد کرده است.
مسئله بودجه؛ از تغذیه تا پژوهش
یکی دیگر از نکات قابلتأمل، نحوه تخصیص بودجه در دانشگاههاست. گفته میشود حدود ۲۰ درصد بودجه وزارت علوم صرف تغذیه دانشجویان میشود. با وجود آنکه این رویکرد منطقی به نظر نمیرسد، اما واقعیت این است که در ساختار دانشگاه، دانشجو محور اصلی است و حذف یا کاهش این بودجه ممکن نیست. بنابراین، پژوهش و توسعه در اولویتهای بعدی قرار میگیرد و همین مسئله، چرخهی پیشرفت علمی را کند میکند.
چشمانداز آینده آموزش عالی ایران
به گفته استاد دانشگاه، اگر بتوانیم کارها را درست انجام دهیم، شرایط آموزش عالی نیز به مرور بهبود خواهد یافت. مهم است که افراد در جایگاههای درست قرار بگیرند و تصمیمات سنجیده بگیرند. مهمتر از همه، باید فضایی واقعی برای امید به آینده در میان دانشجویان ایجاد شود.
او هشدار میدهد که امروز بسیاری از دانشجویان از همان ابتدای ورود به دانشگاه به فکر مهاجرت هستند. کسی که در برزخ میان ماندن و رفتن است، نمیتواند بهرهوری لازم را داشته باشد. بنابراین، باید شاخصهای عینی و فرصتهای واقعی برای آیندهی شغلی و علمی جوانان فراهم شود.
جمعبندی
آموزش عالی ایران در نقطهای حساس ایستاده است.
- بدون پذیرش مشکلات موجود، امکان اصلاح وجود ندارد.
- استقلال واقعی دانشگاهها، بازتعریف رابطه دانشگاه و صنعت، تقویت شایستهسالاری و منطقیسازی بودجهبندی میتواند مسیر آموزش عالی را تغییر دهد.
- در نهایت، مهمترین رسالت دانشگاه ایجاد امید و انگیزه واقعی در نسل جوان است؛ چراکه بدون آن، هیچ برنامه توسعهای به ثمر نخواهد نشست.




