کتابخوان برنامهای فرهنگی که در آن استادان دانشگاه بخشی از کتاب خود را روایت میکنند و به تشریح نکات مهم، ایدههای کلیدی و مفاهیم محوری اثر میپردازند تا مخاطب با جهان فکری نویسنده آشنا شود. میهمان قسمت دوم این برنامه دکتر ماندانا سجادی است که به معرفی کتاب روایت زیست شناختی از روابط بین الملل می پردازد.

ویژگیهای کتاب
| چاپ اول | 1404 |
|---|---|
| قطع | رقعی |
| جلد | شومیز |
| تعداد صفحات | 314 |
| شابک | 9786225613652 |
| ناشر | لوگوس |
معرفی کتاب روایت زیستشناختی از روابط بینالملل
کتاب «روایت زیستشناختی از روابط بینالملل» در چهار گفتار تدوین شده است. در گفتار نخست تلاش کردیم یک تبارشناسی از امر زیستی ارائه دهیم. فرض بر این است که در تاریخ علوم اجتماعی، ساحت اجتماع از امر زیستی جدا شده است؛ جداییای که نتیجه کاوشهای دانشمندانی بوده که در زمینه ژنتیک فعالیت میکردند. کشف ژن باعث شد هسته سخت مادیت بدن انسان بهعنوان یک عامل مستقل شناخته شود و امر اجتماعی به نوعی از بدن جدا تلقی گردد.
همزمان، تلاشهایی در فلسفه نیز انجام شد؛ از جمله دوگانه معروف دکارت که ذهن و بدن را از هم جدا کرد و باعث شد جامعهشناسان بهطور کلی در فضایی مجزا از بدن فعالیت کنند. در گذشته، صحبت از بدن در علوم اجتماعی موضوع خوشایندی نبود. اما در دو دهه اخیر، با پیشرفتهای دانش ژنوم و تحقیقات مغز انسان، مشخص شد که مغز با محیط خود آمیخته است و انعطافپذیری بالایی دارد. مغز و سلولها ارگانی جدا از محیط نیستند؛ مغز در بدن و بدن در محیطی پیچیده و تاریخی جای دارد که روابط گروهی در آن شکل گرفتهاند.
از این منظر، رشته من با دانش مغز ارتباط پیدا میکند. دانش اپیژنتیک نشان میدهد ژنها امر پیشینی نیستند؛ بلکه تحت تأثیر محیط شکل میگیرند. رفتارها و رویدادهای سیاسی میتوانند تغییراتی در بدن و حتی ژنها ایجاد کنند که اثرات آن در بدنهای دیگر نیز مشاهده میشود.
در فصل اول، تلاش شد این تاریخچه به زبان ساده و قابل فهم برای دانشمندان سیاست بینالملل توضیح داده شود و نشان داده شود که نظریههای روابط بینالملل که به امر زیستی پرداختهاند، اغلب تقلیلگرایانه یا نژادگرایانه بودهاند؛ به گونهای که بدن حذف شده یا با نگاه نژادگرایانه مورد بحث قرار گرفته است.
در گفتار دوم، تحولات جدید علوم زیستی، فلسفه ذهن و فلسفه بدن تحت عنوان «چرخش اجتماعی در علوم زیستی» بررسی میشوند. این فصل توضیح میدهد که چگونه مغز، سلول و ژنوم را میتوان به بدن و اثرات آن مرتبط کرد، بدون آنکه نگاه تقلیلگرایانه باشد. هدف عبور از دوگانهانگاری و حرکت به سمت یکپارچگی است تا فلسفه بدن و جهان را با نگاه یگانهپندارانه بررسی کنیم.
گفتار سوم، هستیشناسی روابط بینالملل را با این دیدگاه زیستی بررسی میکند و به سؤالاتی مانند: تعریف واقعیت بینالملل، مدل کنشگر انسانی، معنای علیت و رابطه ساختار و کارگزار پاسخ میدهد.
فصل چهارم، معرفتشناسی روابط بینالملل با نگاه زیستی را مورد بحث قرار میدهد و معرفتشناسی بدنمند را بهعنوان معرفتشناسی مناسب برای این نوع تحلیل ارائه میکند. در این فصل، تلاش میشود بدن به روابط بینالملل بازگردد، بدون آنکه سیاست بینالملل به ژن یا بدن فروکاست شود. پیامد رفتارها در عرصه جهانی—مانند صلح، منازعه، مذاکره یا ترومای جنگ—روی بدن و مغز باقی میماند و نمیتوان آن را تنها به سیاست محدود کرد.
این کتاب نشان میدهد که امر بینالملل به صورت اجتماعی ساخته میشود، اما نمیتوان آن را از امر زیستی جدا دانست. اگر بتوان نشان داد مرز میان امر اجتماعی و زیستی ساختگی است و روابطی چرخهای و بلادرنگ دارند، میتوان گفت امر بینالملل نیز جنبه زیستی دارد. به عبارت دیگر، امر بینالملل همزمان دارای سویه اجتماعی و زیستی است و تعامل میان این دو متقابل است.
از نظر بیناذهنی، امر بینالملل جنبه زیستی نیز دارد، زیرا فعالیتهای بیناذهنی توسط مغزهایی شکل میگیرد که میتوانند شبکههای پیچیده ارتباطی برقرار کنند. دو اصل کلیدی مکتب سازانگاری، برجستهترین نظریه امر اجتماعی بینالملل، عبارتاند از:
۱. انگارههای مشترک، نه نیروهای مادی، به ساختارهای اجتماعی انسان شکل میدهند.
۲. هویتها و منافع کنشگران هدفمند توسط این انگارههای مشترک ساخته میشوند و اموری طبیعی و از پیش داده شده نیستند.
از دریچه نگاه زیستشناختی، میتوان گفت:
- نیروهای مادی و زیستی نیز در برساخت ساختارهای اجتماعی نقش دارند و این برساختگی همزمان اتفاق میافتد.
- هویتها و منافع کنشگران، اگرچه بر پایه انگارههای مشترک شکل میگیرند، مسیر زیستی مشخصی دارند و قابل رهگیری هستند.




